گل پسر شیطون من
پسر گلم هر روز بزرگ تر و شیطون تر میشه ،چند روزیه قصد جون خرس های گردون گهوارشو کرده و وقتی چشم من رو دور میبینه همچین با قدرت خرسهای بیچاررو می کشه که گهوارش تکون می خوره ،این روز ها تمام تلاششو می کنه تا از جاش بلند شه و به هر چیزی که فکر می کنه می تونه کمکش کنه تا از جاش بلند شه چنگ می زنه،و تازگی ها شده یه انگشت خوره حرفهای طوری که 5 تا انگشت هر دو دستشو با هم می خوره و وقتی مانعش میشم شروع میکنه به خوردن ملحفه یا لباسش خلاصه که شازده ی خونه ی ما هر چی دم دستش می یاد می کنه تو دهنش. رادین در حال خوردن دست امپراطور من در حال خوردن دست ولباس هستی مامانی در حال نوش جان کردن پتو فرشته ی ناز من خیلی دوست د...
نویسنده :
مامانی نگین وبابایی فرهاد
0:28